تابید

/tAbid/

لغت نامه دهخدا

تأبید. [ ت َءْ ] ( ع مص ) جاودانه کردن. ( منتهی الارب ). جاوید کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || نزد بلغا دعایی باشد که آنرا تعلیق کنند به چیزی که بقای او تا قیامت باشد. ( جامع الصنایع ) :
تا ابد عمر تو در نعمت و ناز
لایق اینجاست دعای تأبید.
سوزنی.

فرهنگ فارسی

ابدی ساختن، جاویدکردن، جاودان ساختن
۱- ( مصدر ) جاوید کردن جاودانه کردن جاودان ساختن . ۲- ( اسم ) دعایی که شاعران فارسی در اواخر قصاید بعبارت (( تا... باشد... باد ) ) می آورند شریطه .

فرهنگ معین

( تأبید ) (تَ ) [ ع . ] (مص م . ) جاوید کردن ، جاودانه کردن .

فرهنگ عمید

۱. ابدی ساختن، جاوید کردن، جاودان ساختن.
۲. جاودانگی.

پیشنهاد کاربران

بپرس