دیکشنری
مترجم
بپرس
تاب گیری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
تاب گیری. ( حامص مرکب ) تاب گرفتن :
همان بیکران از جهان ایزد است
کزو تاب گیری بدانش بد است.
فردوسی.
فرهنگ فارسی
تاب گرفتن .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها