مادامیکه زنده ام ( به هندی: जब तक है जान ( جب تاک هی جان ) ) نام فیلم رمانتیک درامی در سال ۲۰۱۲ ساخت سینمای هند می باشد. کارگردان فیلم یاش چوپرا و نویسنده وتهیه کننده فیلم آدیتیا چوپرا پسر او می باشد. یاش چوپرا این فیلم را هشت سال پس از آخرین فیلمش ویر - زارا در سال ۲۰۰۴ کارگردانی کرده است واندکی پس از پایان فیلم یعنی در تاریخ ۲۱ اکتبر۲۰۱۲ فوت کرد. این فیلم فروش خیلی خوبی داشت ودررتبهٔ چهارم پرفروش ترین فیلم های هندی در خارج از هند قراردارد. ( پس ازسه احمق، من خان هستم وچنای اکسپرس ) کارگردانی، فیلمبرداری، اجرای شاهرخ خان و انوشکا شرما و همچنین زوج قدرتمند آنهانظر منتقدان را جلب کرد با این حال طرح قابل پیش بینی داستان را ازنقاط ضعف فیلم می دانند. فیلم نقدهای مثبت رو به مخلوط درهند ونقدهای مثبت در خارج هند دریافت کرد.
سمر آناند ( شاهرخ خان ) یک سرگرد متخصص خنثی سازی بمب است که بدون ترس از کشته شدن بمب های مختلف را خنثی می کند. آکیرا رای ( انوشکا شرما ) یک فیلمساز کانال دیسکاوری است که به دست سمر از غرق شدن در دریاچه نجات می یابد. سمر ژاکت خوعقلبقاسییبسنابقلشزدی د را به او می دهد وآنجا راترک می کند. آکیرا در جیب ژاکت دفترچه خاطرات سمر را پیدا کرده و به ده سال پیش باز می گردد. سمر یک مهاجر است که در لندن زندگی می کند ودرخیابان آواز خوانده وکارهای پست دیگری انجام می دهد همچنین او یک کارپاره وقت به عنوان پیشخدمت در مراسم نامزدی میرا ( کاترینا کایف ) ونامزدش راجر دارد وآنجا میرا را ملاقات می کند. میرادریک خانوادهٔ مرفه هندی و بدون مادر بزرگ شده است. مادرش او را در۱۲ سالگی به خاطر مرد دیگری ترک کرده است. میرا همیشه در کلیسادعا می کند و از آدم هایی است که اصطلاحاً عادت به معامله با خدا دارد. آن ها به هم علاقه مند می شوند وسمر میرا را با مادرش آشتی می دهد. هنگامیکه میرا تصمیم می گیرد دربارهٔ سمر باپدرش حرف بزند، سمر با موتورش تصادف جدی می کند.
میرا از خدا می خواهد که اگر سمر نجات پیدا او را رها کندوسمر بهبود می یابد. میرا سمر را ترک می کند وسمر که ضربهٔ روحی خورده میرا ولندن را باعصبانیت وناراحتی ترک می کند. او می خواهد با به خطر انداختن روزانهٔ زندگی اش، با خدا بجنگد چون باور دارد که مرگ او تنها راهی است که باعث می شود میرا اعتقادش را به خدا ازدست بدهد. پس به هند می رود و به یک متخصص خنثی سازی بمب تبدیل می شود. آکیرا بعد از پایان خاطرات، اجازهٔ ساخت یک مستند در مورد گروه خنثی سازی بمب رادریافت می کند واز سمر وگروهش کمک می خواد وسمر هم با اکراه کمکش می کند وآکیرا هم کم کم به سمر علاقه مند می شود اما می داند که عشقش نتیجه ای ندارد. آکیرا مستند را تمام می کند و به لندن باز می گردد وسمر را هم به زور راضی می کند به لندن بیاید درآنجا سمر آکیرا را از یک تصادف نجات می دهد وخودش با ماشین تصادف می کند. در بیمارستان، متوجه می شوند که حافظهٔ سمردچار اختلال شده و۱۰سال گذشته و همچنین دعوایش با میرا را فراموش کرده است. آکیرا میرا را می یابد ومی بیند که اوازدواج نکرده ومیرا تظاهر می کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفسمر آناند ( شاهرخ خان ) یک سرگرد متخصص خنثی سازی بمب است که بدون ترس از کشته شدن بمب های مختلف را خنثی می کند. آکیرا رای ( انوشکا شرما ) یک فیلمساز کانال دیسکاوری است که به دست سمر از غرق شدن در دریاچه نجات می یابد. سمر ژاکت خوعقلبقاسییبسنابقلشزدی د را به او می دهد وآنجا راترک می کند. آکیرا در جیب ژاکت دفترچه خاطرات سمر را پیدا کرده و به ده سال پیش باز می گردد. سمر یک مهاجر است که در لندن زندگی می کند ودرخیابان آواز خوانده وکارهای پست دیگری انجام می دهد همچنین او یک کارپاره وقت به عنوان پیشخدمت در مراسم نامزدی میرا ( کاترینا کایف ) ونامزدش راجر دارد وآنجا میرا را ملاقات می کند. میرادریک خانوادهٔ مرفه هندی و بدون مادر بزرگ شده است. مادرش او را در۱۲ سالگی به خاطر مرد دیگری ترک کرده است. میرا همیشه در کلیسادعا می کند و از آدم هایی است که اصطلاحاً عادت به معامله با خدا دارد. آن ها به هم علاقه مند می شوند وسمر میرا را با مادرش آشتی می دهد. هنگامیکه میرا تصمیم می گیرد دربارهٔ سمر باپدرش حرف بزند، سمر با موتورش تصادف جدی می کند.
میرا از خدا می خواهد که اگر سمر نجات پیدا او را رها کندوسمر بهبود می یابد. میرا سمر را ترک می کند وسمر که ضربهٔ روحی خورده میرا ولندن را باعصبانیت وناراحتی ترک می کند. او می خواهد با به خطر انداختن روزانهٔ زندگی اش، با خدا بجنگد چون باور دارد که مرگ او تنها راهی است که باعث می شود میرا اعتقادش را به خدا ازدست بدهد. پس به هند می رود و به یک متخصص خنثی سازی بمب تبدیل می شود. آکیرا بعد از پایان خاطرات، اجازهٔ ساخت یک مستند در مورد گروه خنثی سازی بمب رادریافت می کند واز سمر وگروهش کمک می خواد وسمر هم با اکراه کمکش می کند وآکیرا هم کم کم به سمر علاقه مند می شود اما می داند که عشقش نتیجه ای ندارد. آکیرا مستند را تمام می کند و به لندن باز می گردد وسمر را هم به زور راضی می کند به لندن بیاید درآنجا سمر آکیرا را از یک تصادف نجات می دهد وخودش با ماشین تصادف می کند. در بیمارستان، متوجه می شوند که حافظهٔ سمردچار اختلال شده و۱۰سال گذشته و همچنین دعوایش با میرا را فراموش کرده است. آکیرا میرا را می یابد ومی بیند که اوازدواج نکرده ومیرا تظاهر می کند.
wiki: تا وقتی که زنده ام