تئوری
/te~ori/
مترادف تئوری: فرضیه، نظریه، نظری ، مبادی، مبانی، مجموعه ایده هاو مفاهیم تجریدی
متضاد تئوری: عملی
برابر پارسی: دیدمان، نگره
لغت نامه دهخدا
- تئوری پولتیک ؛ نظریه سیاسی.
- تئوری نظامی ؛ اصول تعلیمات نظام و رساله ای که شامل این اصول باشد.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. فکر و ایده ای که در چارچوب تحلیل های ذهنی درست به نظر برسد ولی به وسیلۀ مشاهدات عینی تایید نشده باشد.
۳. [عامیانه] ایدۀ غیرواقعی، خیال پردازانه، و موهوم.
پیشنهاد کاربران
تئوری:اندیشی
گمانی، نگرشی
حدس و گمان
پنداره= تخیل، فرضیه، تئوری= پنداشت، انگارش، پندار، پنداشتن، گمانیدن،
گردایه ی مونه ها و یافته های تک فرتاش، نگری، نگریه، دیدمان، نگره،
پندار و مونه ای که در مغز و بر کاخس درست است اما پیاده شدنی و کاربردی نیست و یا شرایت آن نیست و شرایت آن را نمیتوان در هال آماده کرد.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده:
# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر
گردایه ی مونه ها و یافته های تک فرتاش، نگری، نگریه، دیدمان، نگره،
پندار و مونه ای که در مغز و بر کاخس درست است اما پیاده شدنی و کاربردی نیست و یا شرایت آن نیست و شرایت آن را نمیتوان در هال آماده کرد.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده:
# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر
نظریه یعنی چیزی که نه رد شده نه تایید
پنداره
پنداره بهینش گونه ها = تئوری تکامل انواع
پنداره بهینش گونه ها = تئوری تکامل انواع
نظریۀ علمی اثبات نشده که برای تحلیل و بررسی پدیده ها به کار می رود، فرضیه.
۲. فکر و ایده ای که در چارچوب تحلیل های ذهنی درست به نظر برسد ولی به وسیلۀ مشاهدات عینی تایید نشده باشد.
۳. [عامیانه] ایدۀ غیرواقعی، خیال پردازانه، و موهوم.
۲. فکر و ایده ای که در چارچوب تحلیل های ذهنی درست به نظر برسد ولی به وسیلۀ مشاهدات عینی تایید نشده باشد.
۳. [عامیانه] ایدۀ غیرواقعی، خیال پردازانه، و موهوم.
فرضیه
برابر پارسی تئوری ( = فرضیه ) :
نگره
نگره
نگره
برای واژه ی از ریشه لاتینی �تئوری� بیگمان می توان برابر باریک و خوش تراشی ساخت که کاربرد نیز داشته باشد؛ گرچه تا آن هنگام، واژه ی �نگره� که در بالا نیز از آن یاد شده از دید من، بهترین برابر آن است.
برای واژه ی از ریشه لاتینی �تئوری� بیگمان می توان برابر باریک و خوش تراشی ساخت که کاربرد نیز داشته باشد؛ گرچه تا آن هنگام، واژه ی �نگره� که در بالا نیز از آن یاد شده از دید من، بهترین برابر آن است.
اثبات نشده
نگرشمان ؛بینشمان
مکتب
نظریه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)