تئودور آدورنو. تئودور لودویگ ویزنگروند آدورنو ( به آلمانی: Theodor Ludwig Wiesengrund Adorno ) ( زاده ۱۱ سپتامبر ۱۹۰۳ - درگذشته ۶ اوت ۱۹۶۹ ) جامعه شناس، فیلسوف، موسیقی شناس و آهنگ ساز نئومارکسیست آلمانی بود.
او به همراه کسانی چون ماکس هورکهایمر، والتر بنیامین و هربرت مارکوزه از بزرگان مکتب فرانکفورت بود.
آدورنو تنها فرزند تاجری ثروتمند، فرهنگ دوست و یهودی به نام اسکار ویزنگروند بود. پدرش چند ماه پس از تولد او پروتستان شد. مادرش، ماریا کالکولی - آدورنو دلا پیانا، اشراف زاده ای کاتولیک بود که به واسطهٔ خواندن به عنوان سوپرانو در اپراهای ایتالیا و فرانسه مشهور بود. خاله اش آگاتا نوازندهٔ چیره دست پیانو بود که با آن ها زندگی می کرد و به آدورنو نوازندگی پیانو را آموخت. او در جوانی به نام مادرش ( آدورنو ) مقالاتی در زمینهٔ موسیقی می نوشت و در سال ۱۹۴۲ در ایالات متحده آمریکا این نام را برای همیشه برای خود برگزید.
در نوجوانی وارد کنسرواتوار هُش شد و چند سال نزد برنهارد سکلس آموزش دید. او چنان در نواختن پیانو ماهر بود که توماس مان را به خاطر نواختن سونات پیانوی شمارهٔ ۳۲ بتهوون، که به دشواری مشهور است، شگفت زده کرد. [ نیازمند منبع]
در ۱۹۱۸ زیگفرید کراکائر که از دوستان خانوادگی شان بود، کتاب هایی از کانت، هگل، مارکس، ارنست بلوخ و گئورگ لوکاچ به وی اهدا کرد. مطالعهٔ این کتاب ها علاقهٔ او را به فلسفه و علوم اجتماعی برانگیخت. در ۱۹۲۰ خواندن کتاب «نظریه رمان» لوکاچ او را سخت تحت تأثیر قرار داد. سال بعد، پس از به پایان رساندن دبیرستان، وارد دانشگاه گوته فرانکفورت شد و مطالعهٔ آکادمیک فلسفه را آغاز کرد. سه سال بعد در ۱۹۲۴ ( میلادی ) ، رساله اش را دربارهٔ پدیدارشناسی هوسرل نزدِ هانس کورنلیوس به پایان برد و مدرکِ دکترایش را دریافت کرد. کورنلیوس او را با فیلسوفانِ نوکانتی آشنا کرد و به تمایل های سیاسیِ چپ گرایانهٔ او دامن زد. در جریانِ درس های کورنلیوس در ۱۹۲۲ با ماکس هورکهایمر آشنا شد که این آشنایی و همکاری میانِ این دو تا پایانِ عمر ادامه یافت. به تشویقِ هورکهایمر به مطالعهٔ روان شناسی پرداخت که این مطالعات بر آثارش تأثیرِ زیادی گذاشت. در همین سال، مقالاتی پیرامونِ موسیقیِ بارتوک، هیندمیت، ریشارد اشتراوس و آلبان برگ نگاشت. در ۱۹۲۵ به وین رفت تا زیرِ نظرِ آلبان برگ موسیقی را ادامه دهد. [ نیازمند منبع]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاو به همراه کسانی چون ماکس هورکهایمر، والتر بنیامین و هربرت مارکوزه از بزرگان مکتب فرانکفورت بود.
آدورنو تنها فرزند تاجری ثروتمند، فرهنگ دوست و یهودی به نام اسکار ویزنگروند بود. پدرش چند ماه پس از تولد او پروتستان شد. مادرش، ماریا کالکولی - آدورنو دلا پیانا، اشراف زاده ای کاتولیک بود که به واسطهٔ خواندن به عنوان سوپرانو در اپراهای ایتالیا و فرانسه مشهور بود. خاله اش آگاتا نوازندهٔ چیره دست پیانو بود که با آن ها زندگی می کرد و به آدورنو نوازندگی پیانو را آموخت. او در جوانی به نام مادرش ( آدورنو ) مقالاتی در زمینهٔ موسیقی می نوشت و در سال ۱۹۴۲ در ایالات متحده آمریکا این نام را برای همیشه برای خود برگزید.
در نوجوانی وارد کنسرواتوار هُش شد و چند سال نزد برنهارد سکلس آموزش دید. او چنان در نواختن پیانو ماهر بود که توماس مان را به خاطر نواختن سونات پیانوی شمارهٔ ۳۲ بتهوون، که به دشواری مشهور است، شگفت زده کرد. [ نیازمند منبع]
در ۱۹۱۸ زیگفرید کراکائر که از دوستان خانوادگی شان بود، کتاب هایی از کانت، هگل، مارکس، ارنست بلوخ و گئورگ لوکاچ به وی اهدا کرد. مطالعهٔ این کتاب ها علاقهٔ او را به فلسفه و علوم اجتماعی برانگیخت. در ۱۹۲۰ خواندن کتاب «نظریه رمان» لوکاچ او را سخت تحت تأثیر قرار داد. سال بعد، پس از به پایان رساندن دبیرستان، وارد دانشگاه گوته فرانکفورت شد و مطالعهٔ آکادمیک فلسفه را آغاز کرد. سه سال بعد در ۱۹۲۴ ( میلادی ) ، رساله اش را دربارهٔ پدیدارشناسی هوسرل نزدِ هانس کورنلیوس به پایان برد و مدرکِ دکترایش را دریافت کرد. کورنلیوس او را با فیلسوفانِ نوکانتی آشنا کرد و به تمایل های سیاسیِ چپ گرایانهٔ او دامن زد. در جریانِ درس های کورنلیوس در ۱۹۲۲ با ماکس هورکهایمر آشنا شد که این آشنایی و همکاری میانِ این دو تا پایانِ عمر ادامه یافت. به تشویقِ هورکهایمر به مطالعهٔ روان شناسی پرداخت که این مطالعات بر آثارش تأثیرِ زیادی گذاشت. در همین سال، مقالاتی پیرامونِ موسیقیِ بارتوک، هیندمیت، ریشارد اشتراوس و آلبان برگ نگاشت. در ۱۹۲۵ به وین رفت تا زیرِ نظرِ آلبان برگ موسیقی را ادامه دهد. [ نیازمند منبع]
wiki: تئودور آدورنو