بیون
لغت نامه دهخدا
بیون. [ ب ُ] ( ع اِ ) ج ِ بین. ( منتهی الارب ). رجوع به بین شود.
بیون. [ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) چاه فراخ دورتک. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). چاه دورفرود. ( مهذب الاسماء ). چاههای عمیق وسیع. ( برهان ). گاوچاه. ( یادداشت مؤلف ).
بیون. [ ب ُ ] ( ع مص ) بین. بیون. بینونة. بمعنی بین مصدری است. ( از منتهی الارب ). رجوع به بین شود.
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
دانشنامه آزاد فارسی
بیون (ح ۱۰۰پ م)(Bion)
شاعر یونانی و سرایندۀ اشعار شبانی. در نزدیکی ازمیر متولد شد و بیشتر عمر خود را در سیسیل گذراند. بهترین شعر از معدود اشعار به جامانده از او «مرثیه برای آدونیس» است.
شاعر یونانی و سرایندۀ اشعار شبانی. در نزدیکی ازمیر متولد شد و بیشتر عمر خود را در سیسیل گذراند. بهترین شعر از معدود اشعار به جامانده از او «مرثیه برای آدونیس» است.
wikijoo: بیون
پیشنهاد کاربران
سرپناه ، چادر عشایر