بیواختن

پیشنهاد کاربران

سپاس از شما.
بزرگوار، ویرایش پیامتان را بگذارید پس از پیامِ کوتاهی در زیرواژه " بی"؛ شاید چیزِ بهتری دستگیرتان شد.
با سپاس
درود بر کاربرِ گرامی /فرتاش/ و سپاس از شما.
آن اندازه برای نِوِشتن آن دیدگاه تُند کار کردم که در نیافتم که ما {بی} دیگری ( با ریخت اَبی ) داریم.
همان دَمی که آن پیشوند را دیدم، بی آن که اندیشه ای داشته باشم، این واژه را به شیوه نادرست پینشهاد دادم.
...
[مشاهده متن کامل]

این پدیده بسیار رخ داده است، برای نمونه من یِک واژه را برای دو چیزِ بی پیوند پیشنهاد دادم! ( شتاب زدگی )
سپاس از آنکه ریختِ دیگرِ {بَی} را فرمودید، که من را از این نا آگاهی در آورید و از گسترش پیشنهاد های {چِرت} ِ من، جلوگیری کردید.
شوربختانه این دیدگاه را چندین جا نوشتم. ولی باید همه آنها را ویرایش کنم و این بایسته است.
بِدرود!

در پاسخ به کاربر گرامی " محسن نقدی":
ما نباید واژگان را به گونه ای بسازیم که با دیگر واژگان درهمرَوی داشته باشند. اگر ما " بی:bi" را عملگرِ پیشوندیِ "دو" بگیریم، آنگاه با پیشوندِ " بی" که عملگرِ پیشوندیِ " نبود ( ن ) " است، در هم خواهد رفت. از همین رو، خواهشمندم در ساخت واژگان شتاب زده کار نکنیم. ما می توانیم برای عملگرِ پیشوندیِ " دو" از دیگر زبانهایِ باستانیِ ایرانی یا دیگرریختهایِ این پیشوند بهره ببریم؛ برای نمونه می توان از " بَی: bai" بهره برد یا . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

ما در پارسی کارواژه یِ {واختَن} را به چَمِ {گفتن، صحبت کردن} داریم با بُنِ کنونیِ {واز}.
ما در اوستایی پیشوندِ {بی} را به چَمِ {دو} داریم که برای آنکه با پیشوندِ {بی/اَبی} یکسان نشود، از ریختِ کهن تر این پیشوند یا همان {بَی} بهره می بریم. ( نکته ای که کاربرِ گِرامی /فرتاش/ فرمودند، از ایشان بسیار سپاسگزارم )
...
[مشاهده متن کامل]

با گِردِ هَم آمَدَنِ این دو، کارواژه یِ {بَیواختَن} به چَمِ {دوباره گفتن، باز گویی، تکرار} ساخته میشود.
پَسگَشت:
رویه یِ 1038 از نِبیگِ {فرهنگِ واژه یِ اوستا}.
بِدرود!

بیواختن

بپرس