بیهوده وقت گذراندن

مترادف ها

moon (فعل)
سرگردان بودن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن، اواره بودن، ماه زده شدن

snooze (فعل)
چرت زدن، بیهوده وقت گذراندن

dawdle (فعل)
چرت زدن، بیهوده وقت گذراندن

jauk (فعل)
بیهوده وقت گذراندن، ور رفتن

dilly-dally (فعل)
بیهوده وقت گذراندن، اتلاف وقت کردن

فارسی به عربی

اغف , غمر

پیشنهاد کاربران

بپرس