دیکشنری
مترجم
بپرس
بیهوده دارو
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بیهوده دارو. [ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) داروی بیهوشی. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
بمعنی داروی بیهوشی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک