[ویکی نور] «بِیْهَقی، ابراهیم بن محمد»، ادیب ایرانی عربی نویس است. از نامش حدس می زنیم که از بیهق برخاسته است. از احوال او مطلقاً هیچ کس سخن نگفته و تنها کتابی که می تواند خبری از او به دست دهد، همانا تنها تألیفی است (المحاسن و المساوی) که از او بر جای مانده است. فریدریش شوالی و ژریس، به بررسی این اثر همت گمارده اند، اما نتایجی که به دست آمده، اندک است. ژریس می کوشد لااقل محدوده زمانی زندگی او را تعیین کند تا بتواند در روند پیدایش و تحول آن نوعی ادبی که «شایست و نشایست» خوانده شده، جای مناسبی برای کتاب المحاسن و المساوی پیدا کند. پیش از این، بروکلمان نوشته بود که او به حلقه ادیبان ابن معتز وابسته بوده است، اما در کتاب مذکور چیزی در تأیید این سخن یافت نمی شود. در عوض در کتاب، دو نکته به تعیین زمان نگارش آن کمک کرده است: بیهقی یک بار در پایان داستانی که درباره انگشتری گران بهایی نقل شده است، می نویسد: آن انگشتری هم اکنون در اختیار خلفیه مقتدر است. در جای دیگر نیز می نویسد: «این دو بیت را نوشته بر کفِ اتاقی که ابن معتز در آن کشته شد - و به خط خود او - یافتیم». شاید همین روایت، بروکلمان را برآن داشته است که بیهقی را وابسته به حلقه ادیبان ابن معتز بپندارد.
از فصل های نخستین کتاب، مذهب مؤلف نیز آشکار می گردد. راست است که او بنا بر سنت عامه نویسندگان، از مناقب حضرت پیامبر(ص) آغاز کرده و به جانشینان وی، ابوبکر، عمر و عثمان نیز پرداخته است، اما اگر سهم عثمان از یک صفحه هم تجاوز نمی کند، در عوض، فصل هایی به فضایل امام علی(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) و باب هایی به «مَساوی» دشمنان ایشان و خاصه قاتلان امام حسین(ع) اختصاص داده است. بااین همه، باب «محاسن کسانی که از اهانت به صحابه پیامبر(ص) خودداری کرده اند»، نشان از آن دارد که او جانب اعتدال را فرونمی نهاده و شاید به آیین شیعیان زیدیه بوده است.
آنچه نام بیهقی را ماندگار ساخته، البته کتاب المحاسن و المساوی اوست که در زمینه نوع ادبی «زشت و زیبا» یا «شایست و نشایست»، نخستین تألیف به شمار می آید. برخی از دانشمندان مانند اینوسترانزف، معتقدند که کتاب المحاسن، منسوب به عمر بن فرخان در حقیقت تقلیدی از کتاب های عهد ساسانی، معروف به شایست و نشایست بوده است. ژریس که این نظر را رد کرده، ظاهراً راه صواب را برگزیده است، زیرا نسخه ای از این نوع کتاب و با همین عنوان به زبان پهلوی در دست است که اساساً به آیین های دینی و مناسک و قوانین دین پرداخته و آن تقابل نیکی و بدی که مورد نظر نوشته های عربی است، در آن دیده نمی شود. از آن گذشته، عنوانِ شایست و نشایست، طی سده اخیر به آن داده شده است و پیش از آن، کتاب را روایت می خواندند که باز عنوانی ساختگی است.
دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 13، ص 476، آذرتاش آذرنوش.
از فصل های نخستین کتاب، مذهب مؤلف نیز آشکار می گردد. راست است که او بنا بر سنت عامه نویسندگان، از مناقب حضرت پیامبر(ص) آغاز کرده و به جانشینان وی، ابوبکر، عمر و عثمان نیز پرداخته است، اما اگر سهم عثمان از یک صفحه هم تجاوز نمی کند، در عوض، فصل هایی به فضایل امام علی(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) و باب هایی به «مَساوی» دشمنان ایشان و خاصه قاتلان امام حسین(ع) اختصاص داده است. بااین همه، باب «محاسن کسانی که از اهانت به صحابه پیامبر(ص) خودداری کرده اند»، نشان از آن دارد که او جانب اعتدال را فرونمی نهاده و شاید به آیین شیعیان زیدیه بوده است.
آنچه نام بیهقی را ماندگار ساخته، البته کتاب المحاسن و المساوی اوست که در زمینه نوع ادبی «زشت و زیبا» یا «شایست و نشایست»، نخستین تألیف به شمار می آید. برخی از دانشمندان مانند اینوسترانزف، معتقدند که کتاب المحاسن، منسوب به عمر بن فرخان در حقیقت تقلیدی از کتاب های عهد ساسانی، معروف به شایست و نشایست بوده است. ژریس که این نظر را رد کرده، ظاهراً راه صواب را برگزیده است، زیرا نسخه ای از این نوع کتاب و با همین عنوان به زبان پهلوی در دست است که اساساً به آیین های دینی و مناسک و قوانین دین پرداخته و آن تقابل نیکی و بدی که مورد نظر نوشته های عربی است، در آن دیده نمی شود. از آن گذشته، عنوانِ شایست و نشایست، طی سده اخیر به آن داده شده است و پیش از آن، کتاب را روایت می خواندند که باز عنوانی ساختگی است.
دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 13، ص 476، آذرتاش آذرنوش.
wikinoor: بیهقی،_ابراهیم_بن_محمد