بینور و بیحالت شدن

مترادف ها

glaze (فعل)
براق کردن، صیقل کردن، لعاب دادن، بینور و بیحالت شدن، لعابی کردن

فارسی به عربی

( بی نور و بیحالت شدن(درگفتگوی ازچشم ) ) صقیل

پیشنهاد کاربران

بپرس