بینش درمانی

فرهنگستان زبان و ادب

{insight therapy} [روان شناسی] هرگونه روان درمانی مبتنی بر این نظریه که تغییرات شخصیتی عمیق و دیرپا حاصل نمی شود مگر آنکه مُراجع منشأ نگرش های تحریف شده و تمهیدات دفاعی خود را دریابد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بینش درمانی (Insight Therapy)، گاهی اوقات درمان های تحلیلی هم نامیده می شود. زیرا این نوع درمان برای فهمیدن روان، آن را تحلیل و تشریح می کند.این نوع درمان بیشتر با علل رفتار یا منابع ناخودآگاه احساس ها و اعمال سر و کار دارد و براساس این نظریه عمل می کند که وقتی احساسات و خاطرات مدفون شده بیرون بیایند، به آسانی نمی توانند محرک یک رفتار آزاردهنده باشند.بینش درمانی، معتقد است که اگر شما بتوانید احساسات و تجارب اولیه را بفهمید، خواهید توانست در درون خود تغییراتی به وجود بیاورید.
روانکاوی فروید، شکل کلاسیک "بینش درمانی" است که بر یادآوری بیمار تکیه کرده و یکسری از افکار، خاطرات و احساساتی را که تداعی نامیده می شود، به هم مرتبط نموده و با مختصری یا بدون هیچ مداخله ای از طرف روانکاو، یک رفتار را قابل فهم می سازد. بسیاری از روان درمانگران تکنیک های فروید را تغییر داده، از تشریفات آن کاسته و به صورت روش های "نئوفرویدی" که دارای روانکاوی کمتری است، درآورده اند.روش نئوفرویدی، بر اصول فروید استوار است؛ لیکن روان درمانگران از گفتگوهای هدایت شده بیشتر استفاده می کنند. بسیاری از کسانی که بعد از دوران فروید خود را با تئوری های او تطبیق دادند، به نوبه خود باعث تکامل تئوری ها و سیستم های دقیق یا مکتب فکری خاصی گردیده اند که به نام خودشان نامگذاری شده است.
خدایاری فرد، محمد و لطافت، حسین، روان درمانی چیست؟، تهران، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۳۰.
اگرچه هنوز هم بینش به کمک روش های روانکاوی سنتی ایجاد می شد، ولی حالا بینش هورنایی یا فرومی یا سالیوانی نیز وجود داشت. علت نشانه های روان رنجورانه نیز در افزایش تمایلات جنسی یا پرخاشگرانه جستجو نمی شد، بلکه این نشانه ها محصول احساس تنهایی یا ناامنی مستتر در ایفای نقش بزرگسالان در نظر گرفته می شدند.
فیرس، جری و ترال، تیموتی، روان شناسی بالینی، ترجمه مهرداد فیروزبخت با همکاری سیف اله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۴۷۴.
روانکاو و دیگر درمانگران سنت گرا، اختلال های روانی را هم عرض اختلال های جسمانی می دانند و درمان نشانه ها را بدون از بین بردن علت و سبب زمینه ساز، کار بیهوده ای به شمار می آورند.بینش درمانگر، "هراس" را فقط جلوه سطحی مشکلات عاطفی پیچیده تری می داند. از بین بردن هراس، بدون درمان اختلال زمینه ساز، ممکن است منجر به بروز نشانه های جانشین شود.یعنی هرگاه درمانگر فقط نشانه ها را از بین ببرد و به درمان تعارض زمینه ساز نپردازد، ممکن است در بیمار نشانه های بیمارگون تازه ای ایجاد شود که خود، دفاع های تازه ای است برای مقابله با اضطراب حاصل از تعارض درونی وی.
اتکینسون، ریتا و دیگران، زمینه روان شناسی، ترجمه محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ج۲، ص۲۸۱.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس