بیندوزد

پیشنهاد کاربران

جمع آوری کند
بیندوزد : ذخیره کند ، یاد گیرد
***
مثال : او باید در سرودن شعر تجربه بیندوزد .
اندوختن ، اندوخته شود
ذخیره کند.
جمع کند
ذخیره کند

بپرس