بیمار گین

لغت نامه دهخدا

بیمارگین. ( ص مرکب ) بیمارگن. مسقام. ( یادداشت مؤلف ). علیل. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || ( اِ مرکب ) غذایی که به بیمار دهند. ( آنندراج ). غذای بیمار. پرهیزانه و بیمارانه. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به بیمارگن شود.

فرهنگ فارسی

بیمار گن . مسقام . علیل . یا غذای بیمار . و پرهیزانه و بیمارانه .

پیشنهاد کاربران

بپرس