بیمار داشتن

پیشنهاد کاربران

بیمار داشتن ؛ بیمار کردن :
دوش می پرسید حال چشم خود رفتم ز حال
امشب آن بیمارپرسیها مرا بیمار داشت.
آصفی ( از آنندراج ) .

بپرس