بیلاخ


معنی انگلیسی:
snook

فرهنگ معین

(اِصت . ) (عا. ) = بیلَخ : به طعنه به کسی گویند که دست به کار نسنجیده ای زده و شکست خورده است . (معمولاً همراه با بالا بردن انگشت شست ).

پیشنهاد کاربران

در زبان انگلیسی بیلاخ به معنای و نشانگر "fuck you" . یعنی "هیچ غلطی نمی توانی بکنی" یا " هیچ گوهی نمی توانی بخوری" و همچنین در موارد رقابتی " دیدی من بردم" و یا " دیدی ریدی " و "دیدی کی قویتره حالا".
بیلاخ تا اونجا که ما تو بچگی می گفتیم با تلفظ bi ya lakh بود و اینکه الان بهش میگن bilakh فکر کنم ناشی از اظهار فضل برپایه بی فضلیه. این لغتم ما واسه تحقیر و پاسخ به اقدام ناشایست طرف مقابل بکار می بردیم.
به هر هال توی فرهنگ ما ایرانی ها نوعی توهین است . هر چند الان در فضای مجازی به نام لایک به کار می برند .
بیلاخ همون لایک انگلیسی است که در خواندن بیلاخ و لایک مانند هم هستند
آیا این داستان درست است که : ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ مغولها ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽﺭﺣﻢﺗﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭﺁﻧﺎﻥ ( ﺑﯿﻼﺧﻮﺧﺎﻥ ) ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﻤﯽﮐﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎﯼﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ دلیر ایرانی ﺑﻪ ﻧﺎﻡ �ﺑﺎﻣﺸﺎﺩ� ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ �ﭘﻮﻣﭙﻪ� ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺍﻭ ﻗﯿﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻃﯽ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑالاﺧﺮﻩ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ و اسیر �بیلاخو� ﺷﺪ. . . چهار ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ. . . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ چهار ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺘﺶ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ. . . در یک شب وی با ﮐﻤﮏ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ�بیلاخو� ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺠﻬﯿﺰ ﻗﻮﺍﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ایشان ﺭﻓﺖ. . . این بار شجاعانه ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭآﻭﺭﺩ و جهت تحقیر ایشان. . . جسد وی را به اسب خود بست و در شهر در انظار عموم شهروندان گردانید. . اﻭ ﺳﭙﺲ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ آﺯﺍﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ آﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻧﺸﺴﺖ. ؟
...
[مشاهده متن کامل]

پاسخ
۱ - علاوه بر این که این مطلب، داستانی نامعتبر و بی اساس است، ارتباط کلمه لایک با این داستان نیز شایعه است و حقیقت ندارد. کلمه لایک ( Like ) کلمه ای کاملا انگلیسی است و در جایگاه فعل به معانی پسندیدن و دوست داشتن به کار می رود. استفاده از این لغت به پیش از قرن دوازدهم میلادی برمی گردد.
۲ - در این متن از فردی به نام “بیلاخوخان” به عنوان فرمانده قوم مغول نام برده شده است؛ حال آنکه فردی به نام بیلاخوخان در زمره فرماندهان مغول وجود ندارد تا به این ماجرا صحت ببخشد.
۳ - “پومپه” از سرداران و فرمانروایان بزرگ روم و متعلق به زمان پارتیان و “پومپه دیوس”، از سرکردگان پارتی در عهد ارد اول پادشاه اشکانی بود؛ حال اگر منظور متن از پومپه را سردار ایرانی هم بدانیم، زمان پارتیان ( ۲۴۷ پیش از میلاد، تا ۲۲۴ پس از میلاد ) با مغولان ( ۱۲۱۹ تا ۱۲۵۶ میلادی ) سالیان بسیاری اختلاف تاریخی دارد.
۴ - بامشاد نیز نام نوازنده و موسیقی دان عصر خسروپرویز دوم در عهد ساسانیان است و سرداری با این نام در تاریخ ایران مشاهده نمی گردد.
۵ - از لحاظ واژه شناسی هم، کلمه بیلاخ ربطی به این ماجرای تاریخی ندارد. در میان دایره لغات زبان ادبیات فارسی، تنها فرهنگ لغت معین “بیلاخ” را با این مضمون آورده است که: “به طعنه به کسی گویند که دست به کار نسنجیده ای زده و شکست خورده است. معمولاً همراه با بالا بردن انگشت شست نشان داده می شود. ”
۶ - شایان ذکر است در هیچ منبع و مرجعی، اثری از کتاب “Persian historical story” و مترجم آن “تیمور رضایی قیری” یافت نگردید

بیلاخ یا بیلخ در ترکی معنای《 بدانیم》 می دهد ویا حتی به صورت عامیانه معنای《 اگر بدانیم》 هم می دهد.
بیلاخ همون لایک ولی در زمان مغول معنی اون بد به کار رفته برای همین الان ما اون رو بد میدونیم
بیلاخ
ووقتی کسی 4 انگشت دستش را به سمت کف دست جمع می کند و انگشت شستش را بالا نگاه میدارد و آن را به کسی نشان می دهد می گویند بیلاخ داده است. نوعی توهین است.

بپرس