بیل زدن


معنی انگلیسی:
shovel, spade, to turn up with a spade

لغت نامه دهخدا

بیل زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بکار بردن بیل در شیار کردن یا کندن زمین. با بیل شخم کردن. ( یادداشت مؤلف ).
- امثال :
نه بیل زدم نه پایه ، انگور میخورم در سایه . ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بکار بردن بیل در شیار کردن یا کندن زمین . با بیل شخم کردن .

مترادف ها

hack (فعل)
خرد کردن، بریدن، زخم زدن، بیل زدن

shovel (فعل)
انداختن، بیل زدن، با بیل کندن

spade (فعل)
بیل زدن، با بیل کندن، با بیل برگرداندن

فارسی به عربی

ماجور , مجرف , مجرفة

پیشنهاد کاربران

بپرس