بیفزودن

لغت نامه دهخدا

بیفزودن. [ ی َ دَ ] ( مص ) افزودن :
چو آمد بکیخسرو نیکبخت
فراوان بیفزود بالای تخت.
فردوسی.
رجوع به افزودن و فزودن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس