بیغال. ( اِ ) ( ظ. از: بیغ + آل ) ( از یادداشت مؤلف ). پیغال. ( یادداشت مؤلف ). نیزه که به عربی رمح خوانند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( رشیدی ) ( از اسدی ). نیزه کوتاه. ( ناظم الاطباء ) : دریغ آن سر و تن روان یال اوی هم آن تیر وآن تیغ و بیغال اوی.( از فرهنگ اسدی ).|| پیکان. || سنان. ( ناظم الاطباء ).