بیغ و بوق بودن: [ اصطلاح در تداول عامه ]دیر فهم بودن , عقب مانده بودن . دیر متوجه چیزی شدن .
( ( شیرین زد زیر خنده "به قول خود آیه خیلی بیغ و بوقی . خودش صد بار گفته "کاش یکی می شد حواس مامان پرتش می شد ، این قدر گیر نمی داد به من " آرزو اخم کرد "بچه پررو " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 124. ) )
( ( شیرین زد زیر خنده "به قول خود آیه خیلی بیغ و بوقی . خودش صد بار گفته "کاش یکی می شد حواس مامان پرتش می شد ، این قدر گیر نمی داد به من " آرزو اخم کرد "بچه پررو " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 124. ) )