بیضتین. [ ب َض َ ت َ ] ( ع اِ ) تثنیه بیضة ( در حالت نصبی و جری ). دو خایه. دو تخم. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به بیضة شود. || خصیتین. انثیین. تخمگان. هر دو خایه.دو خایه مرد. دو گند. حسکلتان. ( یادداشت مؤلف ).