بیضانی

لغت نامه دهخدا

بیضانی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به بیضان. رجوع به بیضان شود. || شبیه بیضی. بیضوی. ( از ملحق لسان العرب ).

بیضانی. [ ] ( اِ ) رشیدی از منطق اشارات ابوعلی آرد که بیضانی بمعنی ققنس ( رومی ) مرغ معروف است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ققنس شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس