بیش دان. ( نف مرکب ) بسیاردان. علامه : شنیدم ز دانش پژوهان درست که تیر و کمان او نهاد از نخست هم از نامه بیش دانان سخن شنیدم که جم ساخت هر دو ز بن.اسدی.