بیسیار. ( اِ ) ظاهراً مصحف پیشیار است. قاروره بیمار. ( فرهنگ جهانگیری ). پیسیار. سرشگ. قاروره. تفسره. دلیل. پیشاب. آب بیمار. بول. شاش. ( یادداشت مؤلف ) : بر روی پزشک زن میندیش چون بود درست بیسیارت .رودکی.و رجوع به پیشیار شود.