بیستی

لغت نامه دهخدا

بیستی. ( ص نسبی ، اِ ) یک قسم پول سیاهی که سابقاً در ایران رایج بود و اکنون غیرمعمول است. ( ناظم الاطباء ). سکه ای است معروف به مقدار بیست درم. ( آنندراج ). مسکوک خشن مسینه و بزرگ و آن خمس صد دیناری یعنی بیست دینار و در دوره فتحعلیشاه و محمدشاه و اوائل ناصرالدین شاه معمول بوده است. || ( در تداول مشتی ها ) بیست تومانی ( اسکناس ): یک بیستی مایه رفت. ( یادداشت مؤلف ).

بیستی. ( اِخ ) قریه ای از قریه های ری. ( معجم البلدان ).

بیستی. [ ] ( ص نسبی ) منسوب است به بیست که قریه ای است از قرای ری بگمان من. ( از انساب سمعانی ). و نیز رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 326 شود.

پیشنهاد کاربران

بیستی: بیست "ی" نسبی. یعنی تو عالی هستی، نمره ات بیست ست. نسبت خوب بودن به کسی یا چیزی.
بیستی: "ی" نسبی همراه با بیست. نسبت خوب دادن. "بیست" یعنی نمره ات عالی ست.

بپرس