بیزنده

لغت نامه دهخدا

بیزنده. [ زَ دَ / دِ ] ( نف ) نعت فاعلی از بیختن. ( یادداشت مؤلف ). که بیزد. کسی که چیزی را غربال کند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم . بیختن ) کسی که چیزی را غربال کند

فرهنگ معین

(زَ دِ ) (ص فا. ) غربال کننده .

واژه نامه بختیاریکا

بیزا

پیشنهاد کاربران

روستای بیزنده معرب اصل اساسی زروانیان ازفرقه های مکتب بهی زرتشتیان میباشدکه به پیروی ازاموزه های زرتشت ازاهورامزدا هوس جنسی زن را عامل وجود شر در زمین میدانستند به این دلیل زنگ ریز بوده وازدواج نمیکردند واماانقدر درنمایندگی خالق بی وصف پیشرفت داشتندتوانایی خلق موادبمواد به هر جنس و
...
[مشاهده متن کامل]

شکل راداشتند که متاسفانه ازآن موهبت امروز بافرهنگسازی دشمنان آنها وشیاطین حسود وجهن انحراف ماهاوارثان آن اصالت کیمیاگری تعبیر میشود واکثرساکنان این روستا و منطقه زن گریز یا بی زن ده بودندوزروان عامل پیدایش این موهبت بوده، کم زروانیان امروز
به دهقان بودن یعنی زارع بودن راضیند تایوانی بودن /کافی است بدانید حتی بین النهرین نیز ۱۵ق م تابع این فرقه بود/حاکمیت داشت برتمدنهای درخشان حتی سومریان
این است معنی بیزنده - ازهم روستایی های علاقه مند به تحقیق بزرگی اصالت این روستا وفهم دقیق و بسیار با ارزش معنی لغات زر وان بیزنده پرکنید واولخو ( ایواوغلی ) ویژگی تمدنهای قبل ۶هزارسال پیش این منطقه موهنی بسیار بزرگ وپرمباهات خوی استدعا دارم با اینجانب حسن ارونقی فرزندیونی تماس حاصل فرمایند
هرگز اصالت خود راازلابلای تالیفات بیمعنی وتحقیرامیزوجهتداربیگانگان دشمنان جستجونکنیم وبرای استحکام فرهنگسازی بیگانگان در قطع ریشه بزرگی ماها و بخصوص سیاستهایشان دربرگرداندن لغات پرمعنی به
لغات بی اصالت تالیفات آنها را بعنوان کتاب چاپ ننماییم وبه آیندگان این خطه حاکم برتمدنهاظلم ننماییم وای نده رابه دشمنان تقدیم نکنیم مثل زر وان به زارعان واورالخوبه ایواوغلی وغیره
سپاس ازاینکه وقتتون را صرف مطالعه نمودید
مراتب فوق فراترازیک کتاب ۱۰۰صفحه ای ومستند به اصول مستندات بوده ودرهرمجلس ومن قل علمی در جهان آماده دفاع وبررسی نشاندن آنها میباشم حسن - معین ارونقی

بپرس