دیکشنری
مترجم
بپرس
بیرگی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بیرگی. [ رَ ] ( حامص مرکب ) صفت بیرگ. رجوع به بیرگ شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها