بیروی. ( ص مرکب )( از: بی + روی ) بی وجه. بی دلیل. بی مورد : کسی کو دیگران را برگزیند بر چنین میری بپرسد روز حشر ایزد از آن بیروی بهتانش.ناصرخسرو.