بیرونیدن/برونیدن: خارج کردن، برآهیختن، برکشیدن
طرزی! سخن وران جهان آرمیده اند
تا تیغ طرز تازه برونیدی از غلاف
( طرزی افشار )
طرزی! سخن وران جهان آرمیده اند
تا تیغ طرز تازه برونیدی از غلاف
( طرزی افشار )
بیرون کردن.
م. ث
بیرونیدن تمامی واژگان بیگانه از زبان فارسی، کاری عقلانی نیست.
م. ث
بیرونیدن تمامی واژگان بیگانه از زبان فارسی، کاری عقلانی نیست.