بیرون نشین

لغت نامه دهخدا

بیرون نشین. [ رون ْ، ن ِ ] ( نف مرکب ) که در خارج بنشیند. که در درون و متن نباشد. از باطن به ظاهر آینده :
رنگ درونی شده بیرون نشین
گفته قضا کان َ من الکافرین.
نظامی.

فرهنگ فارسی

که در خارج بنشیند٠ که در درون و متن نباشد ٠ از باطن به ظاهر آینده ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس