بیرون ماندن. [ دَ ] ( مص مرکب ) خارج و کنار ماندن.- بیرون مانده ؛ درخارج مانده. کنارگذاشته شده : جوابش داد ما ده راندگانیم وز اول پرده بیرون ماندگانیم.نظامی.