بیرون سو ی

لغت نامه دهخدا

بیرونسوی. ( اِ مرکب ، ق مرکب ) برونسوی. بیرونسو. جهت خارجی چیزی. رجوع به برونسو شود.

فرهنگ فارسی

( بیرون سو ی ) ( اسم ) جهت خارجی چیزی .

پیشنهاد کاربران

بپرس