دیکشنری
مترجم
بپرس
بیرون سو ی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بیرونسوی. ( اِ مرکب ، ق مرکب ) برونسوی. بیرونسو. جهت خارجی چیزی. رجوع به برونسو شود.
فرهنگ فارسی
( بیرون سو ی )
( اسم ) جهت خارجی چیزی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها