بیرون جوشیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) بیرون آمدن. پدیدار شدن. سر زدن. سر برآوردن : آن روز که او جوشن خرپشته بپوشداز جوشن او موی تنش بیرون جوشد.منوچهری.