بیرون افتادن

لغت نامه دهخدا

بیرون افتادن. [ اُ دَ ] ( مص مرکب ) ظاهر شدن. پیدا آمدن. خارج شدن. || کنایه از آشکارا کردن. ( آنندراج ).

مترادف ها

loll (فعل)
اویختن، لم دادن، لمیدن، بیرون افتادن

فارسی به عربی

تدل

پیشنهاد کاربران

- بدرافتادن ؛ بیرون افتادن. ( یادداشت مؤلف ) : آدم علیه السلام گندم بخورد و از بهشت بدر افتاد. ( نوروزنامه ) .

بپرس