بیروزج

لغت نامه دهخدا

بیروزج. [ زَ ] ( معرب ، اِ ) معرب فیروزه. ( آنندراج ). مأخوذ از پیروزه پارسی و بمعنی آن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به پیروزه و فیروزه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس