بیرابیر

لغت نامه دهخدا

بیرابیر. ( ق مرکب ) ( کلمه ترکی است مرکب ازبیر = یک + الف + بیر = یک ) ضعف. مضاعف. دوبرابر.
- بیرابیر فرق کردن بهای چیزی ؛ ترقی کردن قیمتها. دوچندان شدن آنها. ( یادداشت مؤلف ).

گویش مازنی

/biraabir/ سره سره برابر

پیشنهاد کاربران

به معنی یر به یر
این به اون در
تلافی کردن کاری
در مثال میشود گفت : بیرابیر یعنی وقتی یک نفر کاری را به تلافی کاری که طرف مقابل انجام داده کرده باشد .