بیدل دهلوی، عبدالقادر (عظیم آباد ۱۰۵۴ـ دهلی ۱۱۳۳ق)
بیدل دهلوی، عبدالقادر
(یا: بیدل لاهوری؛ بیدل عظیم آبادی) نثرنویس و شاعر پارسی گوی شبه قاره. اصلش از ترکان چغتایی برلاس است. در کودکی یتیم شد و در مکتب سواد آموخت و عمویش، میرزا قلندر، و دایی اش، میرزا ظریف، سرپرستی او را برعهده گرفتند. از ۱۰ سالگی شاعری پیشه کرد. به سفر دلبستگی داشت و به بیشتر نقاط هندوستان سفر کرد. در ۱۸ سالگی به دهلی رفت و با صوفی مجذوبی به نام شاه کابلی برخورد کرد که در وی تأثیر بسیار باقی گذاشت و غیبت ناگهانی او، بیدل را به جست وجوی او به شهرها و جنگل ها کشاند که یادآوری تجربۀ مولانا در فراق شمس تبریزی است. در ۱۰۷۹ق، به دربار شاهزاده محمد بن اورنگ زیب پیوست. با وجود سال ها خدمت دیوانی، هرگز شاهزادۀ مغول را مدح نگفت و روزی هم که از او مدیحه خواست به بهانۀ بیماری خود را از دربار وارهاند و دوباره سر به آوارگی نهاد و چندی در پنجاب و بیشتر در لاهور زیست. در ۱۰۹۶ق به دهلی بازگشت و منصب پیشنهادی آصف جاه اول نظام حیدرآباد را نپذیرفت، اما نزد او تا پایان زندگی اش عزیز بود. با موسیقی آشنایی داشت و زبان های هندی و ترکی را نیز می دانست. در عرفان مقامی والا دارد و در ابتدا رمزی تخلص می کرد. بیدل نمونۀ تمام عیار سبک هندی است و به علت کثرت آثار و تنوع شعرش به رغم گمنامی و ناشناختگی در محیط ایران، در افغانستان و تاجیکستان شهرت بسیار دارد. در مجموع بیدل را، به حق، شاعری فیلسوف توصیف کرده اند. وی اندیشۀ اساسی خویش را متوجه مسائل حیات انسان کرده و بسان سعدی کوشیده حقیقت حیات را از رهگذر اندیشۀ آزاد کشف کند؛ حتی به مسائلی چون منشأ انسان و مبدأ جهان پرداخته است. بیدل نسبت به هم عصران خود موضعی انسانی و مترقی دارد. از مدیحه روی گردان بوده و آن را سخت محکوم کرده است. سبک بیدل در شعر دشوار است و با وجود استعاره های غریب، تعبیرات تشبیهی و معانی بیگانه و مضمون های باریک و پیچیدۀ زیبا و حیرت انگیزی دارد. قدرت فکر و بیان بیدل بیش از همه در غزلیاتش جلوه گر است. در نثرنویسی نیز در عصر خود استادی متبحر بوده است و حتی او را در نثرنویسی با خواجه عبدالله انصاری و امام غزالی مانند کرده اند. رقعات، رسالۀ چهار عنصر، و نکات مختص نثر اوست که چهار عنصر تذکره و بیشتر دربارۀ زندگی خود اوست. بیدل چهار مثنوی به نام ماه عرفان، طلسم حیرت، محیط اعظم و طور معرفت (یا: گلگشت حقیقت) سروده است. کلیات بیدل بارها به چاپ رسیده است. اما کامل ترین آن برای نخستین بار توسط وزارت تعلیم افغانستان در ۴ جلد: جلد یکم در غزلیات (۱۳۴۱ش)، جلد دوم در ترکیب بند، ترجیع بند، قصاید، قطعات و رباعیات (۱۳۴۲ش)، جلد سوم در چهار مثنوی او (۱۳۴۲ش) و جلد چهارم در آثار منثور (۱۳۴۴ش) به چاپ رسید.
بیدل دهلوی، عبدالقادر
(یا: بیدل لاهوری؛ بیدل عظیم آبادی) نثرنویس و شاعر پارسی گوی شبه قاره. اصلش از ترکان چغتایی برلاس است. در کودکی یتیم شد و در مکتب سواد آموخت و عمویش، میرزا قلندر، و دایی اش، میرزا ظریف، سرپرستی او را برعهده گرفتند. از ۱۰ سالگی شاعری پیشه کرد. به سفر دلبستگی داشت و به بیشتر نقاط هندوستان سفر کرد. در ۱۸ سالگی به دهلی رفت و با صوفی مجذوبی به نام شاه کابلی برخورد کرد که در وی تأثیر بسیار باقی گذاشت و غیبت ناگهانی او، بیدل را به جست وجوی او به شهرها و جنگل ها کشاند که یادآوری تجربۀ مولانا در فراق شمس تبریزی است. در ۱۰۷۹ق، به دربار شاهزاده محمد بن اورنگ زیب پیوست. با وجود سال ها خدمت دیوانی، هرگز شاهزادۀ مغول را مدح نگفت و روزی هم که از او مدیحه خواست به بهانۀ بیماری خود را از دربار وارهاند و دوباره سر به آوارگی نهاد و چندی در پنجاب و بیشتر در لاهور زیست. در ۱۰۹۶ق به دهلی بازگشت و منصب پیشنهادی آصف جاه اول نظام حیدرآباد را نپذیرفت، اما نزد او تا پایان زندگی اش عزیز بود. با موسیقی آشنایی داشت و زبان های هندی و ترکی را نیز می دانست. در عرفان مقامی والا دارد و در ابتدا رمزی تخلص می کرد. بیدل نمونۀ تمام عیار سبک هندی است و به علت کثرت آثار و تنوع شعرش به رغم گمنامی و ناشناختگی در محیط ایران، در افغانستان و تاجیکستان شهرت بسیار دارد. در مجموع بیدل را، به حق، شاعری فیلسوف توصیف کرده اند. وی اندیشۀ اساسی خویش را متوجه مسائل حیات انسان کرده و بسان سعدی کوشیده حقیقت حیات را از رهگذر اندیشۀ آزاد کشف کند؛ حتی به مسائلی چون منشأ انسان و مبدأ جهان پرداخته است. بیدل نسبت به هم عصران خود موضعی انسانی و مترقی دارد. از مدیحه روی گردان بوده و آن را سخت محکوم کرده است. سبک بیدل در شعر دشوار است و با وجود استعاره های غریب، تعبیرات تشبیهی و معانی بیگانه و مضمون های باریک و پیچیدۀ زیبا و حیرت انگیزی دارد. قدرت فکر و بیان بیدل بیش از همه در غزلیاتش جلوه گر است. در نثرنویسی نیز در عصر خود استادی متبحر بوده است و حتی او را در نثرنویسی با خواجه عبدالله انصاری و امام غزالی مانند کرده اند. رقعات، رسالۀ چهار عنصر، و نکات مختص نثر اوست که چهار عنصر تذکره و بیشتر دربارۀ زندگی خود اوست. بیدل چهار مثنوی به نام ماه عرفان، طلسم حیرت، محیط اعظم و طور معرفت (یا: گلگشت حقیقت) سروده است. کلیات بیدل بارها به چاپ رسیده است. اما کامل ترین آن برای نخستین بار توسط وزارت تعلیم افغانستان در ۴ جلد: جلد یکم در غزلیات (۱۳۴۱ش)، جلد دوم در ترکیب بند، ترجیع بند، قصاید، قطعات و رباعیات (۱۳۴۲ش)، جلد سوم در چهار مثنوی او (۱۳۴۲ش) و جلد چهارم در آثار منثور (۱۳۴۴ش) به چاپ رسید.