[ویکی فقه] انقلاب اسلامی حرکتی بسیار مهم در جامعه جهانی به شمار می آید. به گزارش رادیو لندن امام خمینی انقلابی را رهبری کرد که جهان را لرزاند. .
در عصری که جاهلیت مدرن همه جا را فرا گرفته بود و چشم امید بشریت کعبه آمال خود را در بلوک شرق و غرب جستجو می کرد، ناگهان انقلاب اسلامی مانند خورشید تابان، مردم جهان را با نور اسلام بیداری بخشید و این رستاخیز اسلامی است که جان های مرده را بیدار کرده و زمینه را برای روزی آماده می سازد که در پاسخ به سؤال:«لمن الملک» در گسترۀ زمین و از چهار گوشۀ عالم گفته شود؛«لله الواحد القهار»
جاهلیت مدرن
آنچه در قرن حاضر «قرن بیستم» قبل از انقلاب اسلامی، شاهد آن بوده ایم مشابه همان جاهلیت کهن است. عصری که هویت انسانی دچار بحران شد و کرامت انسانی تعابیری متفاوت پیدا کرد، وجود رفاه مادی رد پایی از آرامش دیده نمی شد و چشم امید بشریت هم تنها دو بلوک شرق و غرب را می شناخت. شرق و غربی که تلاش کرده اند به بشریت بفهماند؛ یک راه بیشتر وجود ندارد، و آن هم دنیاپرستی است؛ که اردوگاه هایی همچون سوسیالیسم و کمونیسم و سرمایه داری در درون آن بنا شده اند. دشتگاه هایی که جزء عنانیت و استکبار و فساد حاصلی ندارند و با فطرت انسان سازگار نمی باشد. و هدف آنان کشاندن آحاد مردم به غفت و رها کردن زمام شهوات و هواهای نفسانی است تا بدین طریق انسان را از آسمان به زمین کشانده و رخت ذلت را به او بپوشانند، نتیجۀ اسنان از هویت دور مانده و در ظلمت رنسانس، کوس انا الحق سر دهد.در این عصر ظلمانی که شعله امید بشریت، چهره خاموشی به خود می گرفت، ناگهان جهانیان شاهد انفجار نوری در ادامه حرکت انبیاء (علیهم السّلام) شدند و آن هم انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی «ره» بود که پیام آن عدالت، توسعه و رفاه بر مبنای معنویت گردید. میشل فوکو فیلسوف اجتماعی فرانسه می گوید: «مردمی که روی این خاک «ایران» زندگی می کنند در جستجوی چیزی مستند که ما غربی ها امکان آن را پس از رنسانس و بحران بزرگ معیت از دست داده ایم و آن معنویت سیاسی است». بنابراین عالم درگیر حادثه عظیم متحول کننده ای شد که همه چیز را دگرگون خواهد کرد و این تحول، خلاف این دو قرن گذشته، نه از درون تکنولوژی، بلکه محصول تعالیم دین اسلام می باشد و این امری است که محدود به مرزها نمی ماند و اگر رنسانس توجه بشر را از عرش به فرش معطوف نمود، این تحول بار دیگر بشر را متوجه آسمان نمود و این راهی است که انسان را به آرامش خواهد رساند و چه بخواهد و چه نخواهد لاییسم و اومانیسم در همه صورت های آن محکوم به شکست هستند. و انقلاب اسلامی بخشی از پازل ناتمام چینش نیروها در عصر حاضر خواهد بودکه توانست یکبار دیگر ردایی ایدئولوژی را به دین اسلام بپوشاند و توجه همگان را برانگیزد.
نظریات غربی ها
شکست شرق و غرب در رویارویی با انقلاب اسلامی بعد از فروپاشی شوروی سابق نظریات فوکویاما و هانتینگتون به عنوان دو نظریه اصلی در غرب مطرح شد:
← نظزیه فوکویاما
...
در عصری که جاهلیت مدرن همه جا را فرا گرفته بود و چشم امید بشریت کعبه آمال خود را در بلوک شرق و غرب جستجو می کرد، ناگهان انقلاب اسلامی مانند خورشید تابان، مردم جهان را با نور اسلام بیداری بخشید و این رستاخیز اسلامی است که جان های مرده را بیدار کرده و زمینه را برای روزی آماده می سازد که در پاسخ به سؤال:«لمن الملک» در گسترۀ زمین و از چهار گوشۀ عالم گفته شود؛«لله الواحد القهار»
جاهلیت مدرن
آنچه در قرن حاضر «قرن بیستم» قبل از انقلاب اسلامی، شاهد آن بوده ایم مشابه همان جاهلیت کهن است. عصری که هویت انسانی دچار بحران شد و کرامت انسانی تعابیری متفاوت پیدا کرد، وجود رفاه مادی رد پایی از آرامش دیده نمی شد و چشم امید بشریت هم تنها دو بلوک شرق و غرب را می شناخت. شرق و غربی که تلاش کرده اند به بشریت بفهماند؛ یک راه بیشتر وجود ندارد، و آن هم دنیاپرستی است؛ که اردوگاه هایی همچون سوسیالیسم و کمونیسم و سرمایه داری در درون آن بنا شده اند. دشتگاه هایی که جزء عنانیت و استکبار و فساد حاصلی ندارند و با فطرت انسان سازگار نمی باشد. و هدف آنان کشاندن آحاد مردم به غفت و رها کردن زمام شهوات و هواهای نفسانی است تا بدین طریق انسان را از آسمان به زمین کشانده و رخت ذلت را به او بپوشانند، نتیجۀ اسنان از هویت دور مانده و در ظلمت رنسانس، کوس انا الحق سر دهد.در این عصر ظلمانی که شعله امید بشریت، چهره خاموشی به خود می گرفت، ناگهان جهانیان شاهد انفجار نوری در ادامه حرکت انبیاء (علیهم السّلام) شدند و آن هم انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی «ره» بود که پیام آن عدالت، توسعه و رفاه بر مبنای معنویت گردید. میشل فوکو فیلسوف اجتماعی فرانسه می گوید: «مردمی که روی این خاک «ایران» زندگی می کنند در جستجوی چیزی مستند که ما غربی ها امکان آن را پس از رنسانس و بحران بزرگ معیت از دست داده ایم و آن معنویت سیاسی است». بنابراین عالم درگیر حادثه عظیم متحول کننده ای شد که همه چیز را دگرگون خواهد کرد و این تحول، خلاف این دو قرن گذشته، نه از درون تکنولوژی، بلکه محصول تعالیم دین اسلام می باشد و این امری است که محدود به مرزها نمی ماند و اگر رنسانس توجه بشر را از عرش به فرش معطوف نمود، این تحول بار دیگر بشر را متوجه آسمان نمود و این راهی است که انسان را به آرامش خواهد رساند و چه بخواهد و چه نخواهد لاییسم و اومانیسم در همه صورت های آن محکوم به شکست هستند. و انقلاب اسلامی بخشی از پازل ناتمام چینش نیروها در عصر حاضر خواهد بودکه توانست یکبار دیگر ردایی ایدئولوژی را به دین اسلام بپوشاند و توجه همگان را برانگیزد.
نظریات غربی ها
شکست شرق و غرب در رویارویی با انقلاب اسلامی بعد از فروپاشی شوروی سابق نظریات فوکویاما و هانتینگتون به عنوان دو نظریه اصلی در غرب مطرح شد:
← نظزیه فوکویاما
...
wikifeqh: بیدارگری_انقلاب_اسلامی_ایران