بیداردیده. [ دی دَ / دِ ] ( ص مرکب ) دیده بیدار. ناظر. که بخواب نیست. || هشیار.- دولت بیداردیده ؛ بخت بیدار : ز فیض دولت بیداردیده میخواهم که صبح را دهم از گریه توشه شبگیر.خاقانی.