بیدارخاطر. [ طِ ] ( ص مرکب ) بیداردل. بیدارهوش. بیدارمغز. کنایه از عاقل و هوشیار. ( آنندراج ) : بیدارخاطران که جهان آزموده اندایمن بخوابگاه جهان کم غنوده اند.میرخسرو.و رجوع به بیداردل شود.