بیداد کیش

لغت نامه دهخدا

بیدادکیش. ( ص مرکب ) بیدادپیشه. ظلم کننده و ستم کننده. ( ناظم الاطباء ) :
نشد باورش کآن دو بیدادکیش
کنند این خطا با خداوند خویش.
نظامی.

فرهنگ فارسی

بیداد پیشه ٠ ظلم کننده و ستم کننده ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس