بیداد کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ] ( مص مرکب ) تحمل ظلم کردن. ستم کشیدن : کمینه پایه من شاعری است خود بنگرکه چند گونه کشیدم ز دست او بیداد.ظهیرالدین فاریابی.