بیدادوند. [ وَ ] ( ص مرکب ) بیدادگر وبیدادمند. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) : ره ایمن شد از دزد بیدادوندخرامنده شد راهرو بیگزند.؟ ( از آنندراج ).و رجوع به بیدادگر شود.