ز سهم خدنگ تو وان بیدبرگ
بلرزد حسود تو چون بیدبرگ.
( از شرفنامه ٔمنیری ).
|| نوعی از پیکان تیر باشد شبیه به برگ بید. ( برهان ) ( رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ). جنسی از پیکان تیر. ( شرفنامه منیری ). نوعی از پیکان که بصورت برگ بید باشد. ( از غیاث ). برگ بید نیز گویند. ( رشیدی ) : خدنگی که پیکانش بد بیدبرگ
فرودوخت بر تارک ترک ترگ.
فردوسی.
نشانده یکی بیدبرگی بتیرکه از سهم او تیر چرخست پیر.
فردوسی.
به تیری که پیکان او بیدبرگ فرودوخت بر تارک ترک ترگ.
( گرشاسبنامه ).
ز قاروره و یاسج و بیدبرگ قواره قواره شده درع و ترگ.
نظامی.
زآفت بیدبرگ باد خزان شاخ پربرگ بید دست گزان.
نظامی.
بدی گر خود بدی دیو سپیدی به پیش بیدبرگش برگ بیدی.
( شرفنامه منیری ).
ز سهم خدنگ تو وان بیدبرگ بلرزد حسود تو چون بیدبرگ.
( شرفنامه منیری ).