بیخ کسی را کندن

پیشنهاد کاربران

بیخ کسی را کندن ؛ نابود کردن. نیست کردن :
من بر از باغ امیدت نتوانم بخورم
غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی.

بپرس