بیخ نشاندن. [ ن ِ دَ ] ( مص مرکب ) نهالی را در زمین نشاندن. ریشه نهالی را در زمین استوار کردن بالیدن را. - بیخ نیکی نشاندن ؛ کنایه از نیکی کردن. کار نیک را پایه نهادن : شکر ایزد که دگربار رسیدی ببهار بیخ نیکی بنشان و گل توفیق ببوی.
سعدی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
نهالی را در زمین نشاندن ٠ ریش. نهالی را در زمین استوار کردن بالیدن را ٠