بیجه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
بیجه؛ بیشه، سرزمین وسیع.
اصطلاح باج دادن و باج گرفتن نیز در قدیم الایام برای زمانی بود که کاروان های تجاری قصد عبور از بیشه و سرزمین های دیگر را داشتند. بر همین مبنا حتی شهری به نام باجگیران نیز در کشور خودمان داریم. از این کلمه در اصطلاح رایج امروزی تحت عنوان بیجک در محموله های پستی نیز در حال استفاده می باشد. بیجک و شماره بیجک به فاکتورهایی که نوع جنس و تاریخ ارسال و مبلغ پست و این چیزها در اون ذکر گردیده است گویند.
... [مشاهده متن کامل]
البته با کلمه ی بیچه در رشته ی باغبانی و در زبان های محلی نباید اشتباه گرفته شود . کلمه ی بیچه منشعب از کلمه ی پِی جه یا پِی جَست به جوجه درخت یا شاخه ای که از پی یا ریشه درخت جَست می زند و خیز برمیدارد و رشد می کند.
کلمات دیگری که منشعب از کلمه ی بیجه می باشد فراوان است مثل؛
بیژن؛ بیشَن، بیشه دار.
بیجار؛ بیشه آر، بیشه ی انرژی، سرزمین انرژی
آذربایجان ؛ آذر بایشان= آذربیشه به مفهوم سرزمین نور
بجنورد؛ بیژن یورد، یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی بیژن یورد که در طی فرآیند زمان دچار تغییرات آوایی و نهایتاً نگارشی در ریخت این کلمه گردیده است. بیژن یورد، بیژنورد بوژنورد بوجنورد بجنورد
بیژن یورد؛ سرزمین بیژن، یِر با ترجمه امروزی در زبان ترکی یعنی زمین و با مفهوم خود کلمه یعنی یاری دهنده یاری گر.
یورد و یارد یک کهن واژه مشترک، به جای مانده از زمانهای قدیم در زبانهای امروزی جوامع بشری می باشد. که در زبان انگلیسی و ترکی امروزی در حال استفاده می باشد.
یارد؛ سرزمین قلمرو خاک حیاط میدان
یارد؛ زمینی که یاریگر انسان هست در زندگی تحت عنوان وطن
یاردان؛ یاری دهنده، یاری گر، آریا، آر دهنده، انرژی بخش
ایران؛ آر یِر سرزمین انرژی
تفاوت یورد و یارد به خاطر ذات حرف و و حرف آ در دو کلمه هست که ذات حرف و در کلمات نشان دهنده یک روند و جریان رو به پایین یا بالا و سرازیری و رو به سقوط و صعود و ذات حرف آ در کلمات تعالی بخش و رو به افزایش هست، یورد اسم هست و یارد نوع عمل و کارِ اون یورد رو مشخص می کند. یورد یعنی زمین زیر پا و یارد یعنی زمینی که یاری دهنده انسان تحت عنوان وطن شناخته می شود و تن و بدن و جسم و جانش از اون یارد، یاری گرفته و ساخته می شود. محدوده مشخصی از یک حیاط یا سرزمین، از یک وسعت بسیار بزرگتر تحت عنوان ایران با مردمان آریایی، اصطلاحاً یارد گفته می شود. و همین الان هم ترک زبان های ما به زمین یِر می گویند. یِر هم یعنی یاری گر. کلمه ایران هم از همین دو مفهوم شکل گرفته است. یعنی یِر و آر که می شود آریا و ایران. یعنی سرزمین انرژی.
آر= انرژی، حرارت،
مثل ترکیب دو کلمه ی ؛ آر یر=ایران
مثل ترکیب ؛ آر ژن=انرژی، ژنراتور، ژنرال
آرارات؛ آراراست، آراسته شده، اُستوار، راست، روستا، رُستن، رُشد، رشید،
آگِر= گرمای آتش، آگرین، گرند، گراندیک، پارس گراندیک. در گویش کردهای کرمانشاه به آتش آگر می گویند. و آگِر نمایانگر بُعد گرمای آتش و گردش و گردیدن و انتقال انرژی آتش می باشد.
آگرین نامی دخترانه به مفهوم دختر پر شور و حرارت، ( در حال استفاده در کرمانشاه و سنندج )
کلمه ی آگر و گَرم و چَرم در عالم واقع به صورت مستقیم مرتبط با کلمه ی انرژی می باشد. به گونه ای که کلمه ی گرم، منشعب از گرا و گرایش و گردیدن و گردش به مفهوم انتقال و حرکت انرژی مفهوم می رساند. و کلمه ی چَرم که در نمود عالم واقع برای پوست حیوانات قابل استفاده است جهت حفظ گرمایِ انرژی مفهوم دارد. در تعریف ساده گرما نمایانگر انتقال انرژی و چرم، چاره ی طبیعت برای جلوگیری از شارش و حفظ نمودن گرما می باشد.
آر؛ در کل هر کلمه ای که آر در اون استفاده شده باشد به مفهوم نیرو و انرژی و قدرت می باشد. مثل پندار گفتار کردار. گرفتار، دمار، آرتش، آراسته، آرزو، آراز، آرمان، اروند ، آرامش، آره، آری، آریا، آریان، آرد، اَرده، آروات، اروتیک، آرماتور، آرمادلو، آرمیچر، آروس، آریس، عروس، آرامی، عربی، عارابستان، عراق و اراک، ارکان، آریزونا، آرتین، آرتور، آرمین، آرارات، آرد، ارده، آراد، اردشیر، آرماگدون، و فراوان از این دست کلمات که هر کدام در جایگاه کاربردی خودشان توضیح خاص خودشان را دارند.
اصطلاح باج دادن و باج گرفتن نیز در قدیم الایام برای زمانی بود که کاروان های تجاری قصد عبور از بیشه و سرزمین های دیگر را داشتند. بر همین مبنا حتی شهری به نام باجگیران نیز در کشور خودمان داریم. از این کلمه در اصطلاح رایج امروزی تحت عنوان بیجک در محموله های پستی نیز در حال استفاده می باشد. بیجک و شماره بیجک به فاکتورهایی که نوع جنس و تاریخ ارسال و مبلغ پست و این چیزها در اون ذکر گردیده است گویند.
... [مشاهده متن کامل]
البته با کلمه ی بیچه در رشته ی باغبانی و در زبان های محلی نباید اشتباه گرفته شود . کلمه ی بیچه منشعب از کلمه ی پِی جه یا پِی جَست به جوجه درخت یا شاخه ای که از پی یا ریشه درخت جَست می زند و خیز برمیدارد و رشد می کند.
کلمات دیگری که منشعب از کلمه ی بیجه می باشد فراوان است مثل؛
بیژن؛ بیشَن، بیشه دار.
بیجار؛ بیشه آر، بیشه ی انرژی، سرزمین انرژی
آذربایجان ؛ آذر بایشان= آذربیشه به مفهوم سرزمین نور
بجنورد؛ بیژن یورد، یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی بیژن یورد که در طی فرآیند زمان دچار تغییرات آوایی و نهایتاً نگارشی در ریخت این کلمه گردیده است. بیژن یورد، بیژنورد بوژنورد بوجنورد بجنورد
بیژن یورد؛ سرزمین بیژن، یِر با ترجمه امروزی در زبان ترکی یعنی زمین و با مفهوم خود کلمه یعنی یاری دهنده یاری گر.
یورد و یارد یک کهن واژه مشترک، به جای مانده از زمانهای قدیم در زبانهای امروزی جوامع بشری می باشد. که در زبان انگلیسی و ترکی امروزی در حال استفاده می باشد.
یارد؛ سرزمین قلمرو خاک حیاط میدان
یارد؛ زمینی که یاریگر انسان هست در زندگی تحت عنوان وطن
یاردان؛ یاری دهنده، یاری گر، آریا، آر دهنده، انرژی بخش
ایران؛ آر یِر سرزمین انرژی
تفاوت یورد و یارد به خاطر ذات حرف و و حرف آ در دو کلمه هست که ذات حرف و در کلمات نشان دهنده یک روند و جریان رو به پایین یا بالا و سرازیری و رو به سقوط و صعود و ذات حرف آ در کلمات تعالی بخش و رو به افزایش هست، یورد اسم هست و یارد نوع عمل و کارِ اون یورد رو مشخص می کند. یورد یعنی زمین زیر پا و یارد یعنی زمینی که یاری دهنده انسان تحت عنوان وطن شناخته می شود و تن و بدن و جسم و جانش از اون یارد، یاری گرفته و ساخته می شود. محدوده مشخصی از یک حیاط یا سرزمین، از یک وسعت بسیار بزرگتر تحت عنوان ایران با مردمان آریایی، اصطلاحاً یارد گفته می شود. و همین الان هم ترک زبان های ما به زمین یِر می گویند. یِر هم یعنی یاری گر. کلمه ایران هم از همین دو مفهوم شکل گرفته است. یعنی یِر و آر که می شود آریا و ایران. یعنی سرزمین انرژی.
آر= انرژی، حرارت،
مثل ترکیب دو کلمه ی ؛ آر یر=ایران
مثل ترکیب ؛ آر ژن=انرژی، ژنراتور، ژنرال
آرارات؛ آراراست، آراسته شده، اُستوار، راست، روستا، رُستن، رُشد، رشید،
آگِر= گرمای آتش، آگرین، گرند، گراندیک، پارس گراندیک. در گویش کردهای کرمانشاه به آتش آگر می گویند. و آگِر نمایانگر بُعد گرمای آتش و گردش و گردیدن و انتقال انرژی آتش می باشد.
آگرین نامی دخترانه به مفهوم دختر پر شور و حرارت، ( در حال استفاده در کرمانشاه و سنندج )
کلمه ی آگر و گَرم و چَرم در عالم واقع به صورت مستقیم مرتبط با کلمه ی انرژی می باشد. به گونه ای که کلمه ی گرم، منشعب از گرا و گرایش و گردیدن و گردش به مفهوم انتقال و حرکت انرژی مفهوم می رساند. و کلمه ی چَرم که در نمود عالم واقع برای پوست حیوانات قابل استفاده است جهت حفظ گرمایِ انرژی مفهوم دارد. در تعریف ساده گرما نمایانگر انتقال انرژی و چرم، چاره ی طبیعت برای جلوگیری از شارش و حفظ نمودن گرما می باشد.
آر؛ در کل هر کلمه ای که آر در اون استفاده شده باشد به مفهوم نیرو و انرژی و قدرت می باشد. مثل پندار گفتار کردار. گرفتار، دمار، آرتش، آراسته، آرزو، آراز، آرمان، اروند ، آرامش، آره، آری، آریا، آریان، آرد، اَرده، آروات، اروتیک، آرماتور، آرمادلو، آرمیچر، آروس، آریس، عروس، آرامی، عربی، عارابستان، عراق و اراک، ارکان، آریزونا، آرتین، آرتور، آرمین، آرارات، آرد، ارده، آراد، اردشیر، آرماگدون، و فراوان از این دست کلمات که هر کدام در جایگاه کاربردی خودشان توضیح خاص خودشان را دارند.
بیجه=بدون حساب کتاب، خارج ازعرف وقانون، بی جهت و بی سمت و سو، بیجه گیاه یا درخت ؛به گیاه و زائده ی گیاهی که ازساقه وریشه ی اصلی گیاه و درخت اصلی بطور خودجوش بوجود می آید. بچه بیجه؛بچه ای که از زن هرزه و بدکاره بوجود آمده است.
درشهرستان بافق به معنی بچه ی حرامزاده به کار می رود.
قرعه کشی در هنگام تقسیم زمین بین چند شریک
قرعه کشی زمین هنگام تقسیم ارث
نهال تازه درخت را می گویند
در گویش یزدی بعنی ، شاخه سرزده از پای درخت، کنایه از بچه کوچک