بیجن

لغت نامه دهخدا

بیجن. [ ج َ ] ( اِخ ) بیژن است که پسر گیوبن گودرز باشد. ( برهان ) ( از شرفنامه ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بیژن شود.

فرهنگ فارسی

بیژن است که پسر گیو بن گودرز باشد ٠

گویش مازنی

/bijen/ کسی که صورت پف کردن و متورم دارد - سست و فاقد نیروی طبیعی در بدن

واژه نامه بختیاریکا

( بیجِن ) ( صت ) ؛ بیژن

پیشنهاد کاربران

بیجن به معنای منطقه آب جوشان است این اسم دارای خواهرانی در سراسر ایران به شکلها وتلفظهای مختلف است تلفظ دیگر ان بیژن است که به معنای چشمه زاینده است
یا منطقه بیژن گرد که به معنای تالاب و گرداب زاینده است

بپرس