بیت فراغ. [ ب َ / ب ِت ِ ف ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آبخانه. ( رشیدی ). کنایه از متوضاء است. ( انجمن آرا ). کنایه از متوضاء است که ادبخانه باشد. ( برهان ). بیت الخلاء : من چومرهم نشسته بر سر ریش او چو محدث فراز بیت فراغ.
کمال الدین اسماعیل.
در بیت فراغ دوده دود باقی به بقات باشد و بود.
ملک الشعرا ( از آنندراج ).
رجوع به هریک از این کلمات شود.
فرهنگ فارسی
آبخانه . کنایه از متوضا است . کنایه از متوضائ که ادبخانه باشد .