بیت اللطف

لغت نامه دهخدا

بیت اللطف. [ ب َ تُل ْ ل ُ ] ( ع اِ مرکب ) کنایه از لولی خانه . ( غیاث ) ( آنندراج ). فاحشه خانه. ( یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 72 ). خرابات. خرابات خانه. ( زمخشری ).زغا و قحبه خانه. دلال خانه. جای زنان بد :
آنانکه زن خویش نمایند مبدل
جمعند به بیت اللطف انجمن تو.
شفائی ( از آنندراج ).
هست دیوانخانه و خلوتگه خاتون و تو
آن یکی دارالمقام وین یکی بیت اللطف.
نثاری تبریزی.
دیروز آنکه مرید شیخ دین بود
امروز کله شمار بیت اللطف است.
آقارهی شاپور.
و رجوع به یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 72 شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) خانه روسپیان فاحشه خانه لولی خانه : (( آنان که زن خویش نمایند مبدل جمعند به بیت الصف انجمن تو . ) ) ( شفائی ) توضیح درصورتیکه کلمه بفتح لام و طائ باشد تسمیه بضداست چه لطف بمعنی نیکوکاری ایت و باید دانست که لطف بضم اول بمعنی نزدیک شدن و الطاف بمعنی چسبیدن آمده ولی در شعر شفائی طائ متحرک است ( مگر آنکه گفته شود بضرورت چنین خوانده شده ) . صاحب بهارعجم اصل را ( بیت النطف ) بضم اول ( خانه نطفه ها ) دانسته و بیتی شاهد آورده : (( بابای تو جاروب کش بیت نطف شد اجداد تو گشتند بتدریج بزرگان . ) ) ( شفائی . بها . ) ولی بیت الطلف در متون مکرر آمده .
کنایه از لولی خانه ٠ فاحشه خانه ٠ خرابات ٠ خرابات خانه ٠

پیشنهاد کاربران

دلال/دلاله خانه. [ دَل ْ لا ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دلاله خانه. خانه ٔ بد. بیت اللطف. زغارو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
آن ریش نیست جغبت دلال خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنیست.
طیان مرغزی.

بپرس